پسر نگاهی به دختر کرد و گفت: حالا که کنار ساحل هستیم بیا یه آرزوی قشنگ بکنیم دختر با بی میلی قبول کرد پسر چشماشو بست و گفت : کاشکی تا آخر دنیا عاشق هم بمونیم ... بعد به دختر گفت: حالا تو آرزوتو بگو دختر چشماشو بست و خیلی بی تفاوت گفت : کاشکی همین الان دنیا تموم بشه ... وقتی چشماشو باز کرد پسر رو ندید............ ... .... فقط چند تا حباب رو آب دید.......
MAN O ARTIM
نظرات شما عزیزان:
![](/weblog/file/img/m.jpg)
![](http://loxblog.com/images/smilies/smile%20(30).gif)
![](http://loxblog.com/images/smilies/smile%20(30).gif)
![](http://loxblog.com/images/smilies/smile%20(1).gif)
![](http://loxblog.com/images/smilies/smile%20(1).gif)
![](http://loxblog.com/images/smilies/smile%20(30).gif)
![](http://loxblog.com/images/smilies/smile%20(13).gif)
![](http://loxblog.com/images/smilies/smile%20(10).gif)
![](http://loxblog.com/images/smilies/smile%20(30).gif)
![](http://loxblog.com/images/smilies/smile%20(1).gif)